نگرانم دلم گرفته
سلام به دو تا گل قشنگم :دیر وقته و شما خوابیدین عزیزای دلم نمیدونم از چی یا از کی باید شروع کنم فقط میدونم خیلی نگرانم خیلی دلگیرم خسته ام میدونم نباید این چیزارو اینجا بنویسم اما نتونستم جلوی خودمو بگیرم یه جورای اینجا بهم آرامش مید ه دیشب خواب دیدم با پای خودم دارم میرم توی قبر قبری که دهنه اش باز نبود از بغل باید میرفتم توش مهراسا جون و خاله نیلو پیشم بودن همش میگفتن خدارو صدا کن خدا دوستت داره وقتی میخواستم برم توش اومدم از نیلو خداحافظی کنم که بهم خندید و گفت تو دوباره میای پیشمون وقتی داشتن قبر رو میبستن از ترسم از خواب پریدم نمیدونم چرا این خواب و دیدم نمیدونم خدا میخواست بهم چی بگه اما عجیب رفتم تو فکر فکر اینکه بدون من شما ها چه ب...
نویسنده :
مامان مریم
1:48